کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیست شناسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زیست شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (زیستشناسی) zistšenāsi علمی که دربارۀ موجودات زنده بحث میکند؛ علمالحیاة؛ بیولوژی.〈 زیستشناسی جانوری: آن قسمت از علم زیستشناسی که دربارۀ جانوران و ساختمان بدن آنها بحث میکند.〈 زیستشناسی گیاهی: آن قسمت از علم زیستشنا...
-
واژههای مشابه
-
فراخ زیست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] farāxzist ویژگی آنکه در نعمت و راحتی زندگی میکند.
-
زیست سنجی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (زیستشناسی) zistsanji شاخهای از علم زیستشناسی که دربارۀ تغییرپذیری موجودات زنده و تغییراتی که میتوان در پارهای از خصوصیات جانوران و گیاهان داد بحث میکند.
-
جستوجو در متن
-
میکروب شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) [فرانسوی. فارسی] (زیستشناسی) mikrobšenāsi دانشی که به بررسی شرایط زیست انواع میکروبها میپردازد؛ میکروبیولوژی.
-
گوشوارک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گوشواره، گوشوار› gušvarak ۱. (زیست شناسی) زائدهها یا گوشوارههای کوچک دنبالۀ برگ؛ استیپول.۲. [قدیمی] گوشوار کوچک.