کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیرزمینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زیرزمینی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به زیرزمین) zirza(e)mini ۱. آنچه در زیر زمین قرار دارد.۲. هرچه که در زیر زمین ساخته شود.۳. اشیا و موادی که از زیر زمین استخراج میشود.
-
جستوجو در متن
-
تحت الارضی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به تحتالارض) [عربی. فارسی] tahtol'arzi ۱. زیرزمینی؛ چیزهای زیرزمینی.۲. آنچه از زیرزمین استخراج شود؛ معدنی.
-
نفق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] nafaq راه زیرزمینی؛ تونل.
-
ریزوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: rhizome] (زیستشناسی) rizom ساقۀ زیرزمینی بعضی گیاهان.
-
سغانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] saqāne خانۀ زیرزمینی؛ سرداب.
-
اگو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: égout] 'ego لولهکشی زیرزمینی که فاضلاب در آن میریزد.
-
دیماس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] de(a)ymās ۱. گودال زیرزمینی.۲. حمام.۳. قبر.
-
زردچوبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زرچوبه› (زیستشناسی) zardčube ۱. غدۀ زیرزمینی و زردرنگ گیاهی که به عنوان ادویه و دارو مصرف میشود؛ دارزرد.۲. گیاهی علفی با برگهای بیضیشکل که این غدهها در اطراف ساقۀ زیرزمینی آن تولید میشود.
-
مطموره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مطمورَة، جمع: مطامیر] [قدیمی] matmure ۱. محل زیرزمینی که در آنجا خواربار و مواد خوراکی را پنهان کنند؛ سرداب.۲. زندان.
-
سمج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سمچ، سمچه، سمجه› somj ۱. سرداب.۲. نقب؛ راه زیرزمینی.۳. زندان زیرزمینی: ◻︎ در سمجی چون توانم آرمیدن / کز تنگی آن نمیتوان خسبیدن (مسعودسعد: ۵۹۷).۶. آغل گوسفند در کوه یا زیر زمین؛ سنب.
-
عشبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عشبَة] (زیستشناسی) 'ošbe ۱. = عشب۲. گیاهی با ساقۀ ضخیم زیرزمینی، میوهای سرخرنگ که مصرف دارویی دارد؛ حشیشةالمغربیه؛ سپارنه؛ سالساپرنیه.
-
شترگلو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šotorga(e)lu راهآب زیرزمینی که با لوله یا تنبوشههای بزرگ در زیر نهر یا جاهای گودافتاده درست میکنند تا آب از یک سمت فرو برود و از طرف دیگر بالا بیاید؛ منگل.
-
سرخس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) saraxs گیاهی با برگهای درشت و بریدگی بسیار و ساقۀ زیرزمینی که بیش از ۶۰۰۰ نوع از آن وجود دارد و برخی از انواع آن تزئینی است.
-
سرداب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سردابه، سرداوه› sardāb ۱. خانۀ زیرزمینی که تابستان در آنجا بهسر ببرند.۲. جایی که در زیرزمین برای دفن اموات یا گذاشتن تابوت مرده درست کنند.