کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیراک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
زیرا
فرهنگ فارسی عمید
(حرف) zirā ازیرا؛ از این راه؛ از این رو؛ از این جهت؛ ایرا.〈 زیراک: (حرف) [قدیمی] ازیراک؛ زیرا که؛ برای اینکه.
-
اوباردن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹اوباریدن، اوبردن› [قدیمی] 'o[w]bārdan بلع کردن؛ بلعیدن؛ فروبردن به حلق؛ ناجویده فروبردن: ◻︎ به دشت ار به شمشیر بگذاردم / از آن بِه که ماهی بیوباردم (رودکی: ۵۴۳)، ◻︎ ایمن مشو از زمانه زیراک او / ماریست که خشک و تر بیوبارد (ناصرخسرو...