کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیبندگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زیبندگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) zibandegi ۱. شایستگی.۲. برازندگی.
-
جستوجو در متن
-
برازش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] barāzeš ۱. برازندگی؛ زیبندگی.۲. شایستگی.
-
برازیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) barāzidan ۱. شایسته بودن؛ شایستگی داشتن: گر سیستان بنازد بر شهرها برازد / زیرا که سیستان را زیبد به خواجه مفخر (فرخی: ۱۸۷ حاشیه).۲. زیبندگی داشتن؛ زیبنده بودن؛ نیکو نمودن.