کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زوبین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زوبین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زوپین، ژوبین› [قدیمی] zubin نیزۀ کوچک؛ نیزۀ کوتاه که در قدیم هنگام جنگ به طرف دشمن پرتاب میکردند: ◻︎ بینداخت زوبین بهکردار تیر / برآمد به بازوی سالار پیر (فردوسی: ۴/۱۳۰).
-
جستوجو در متن
-
ژوپین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] župin = زوبین
-
مزراق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مزاریق] [قدیمی] mezrāq نیزۀ کوتاه؛ زوبین.
-
مک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] mo(a)k نیزۀ کوچک؛ زوبین.
-
شل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] [قدیمی] šel نیزۀ کوتاه؛ زوبین.
-
خنکال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خنگال، خبکال، خبگال› xenkāl نشانه: ◻︎ چو دیلمان زرهپوش شاه مژگانش / به تیر و زوبین بر پیل ساخته خنکال (عنصری: ۳۳۹).
-
دلام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] delām ۱. نیزۀ کوتاه؛ زوبین.۲. پیچوتاب.۳. مکر و حیله و فریب: ◻︎ تا به خانه برد زن را با دلام / شادمانه زن نشست و شادکام (رودکی: ۵۳۷).
-
کجا
فرهنگ فارسی عمید
(ضمیر) kojā ۱. کلمۀ استفهام برای پرسش از مکان؛ کدام محل؟: ◻︎ صلاح کار کجا و من خراب کجا / ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا (حافظ: ۲۰).۲. (قید) به معنای استفهام انکاری به کار میرود؛ چه زمانی؟.۳. (قید) بهصورت مکرر برای بیان دوری دو چیز به کار میرود....