کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زهرآمیغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زهرآمیغ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [قدیمی] zahr[']āmiq زهرآمیز؛ آمیخته به زهر؛ زهرآلود.
-
جستوجو در متن
-
آمیغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹آمیز› [قدیمی] 'āmiq ۱. آمیزش؛ آمیختن.۲. مباشرت.۳. نزدیکی کردن؛ جماع: ◻︎ بسی گرد آمیغ خوبان مگرد / که تن سست و جان کم کند، روی زرد (اسدی: ۲۴۲).۴. آمیخته؛ ممزوج (در ترکیب با کلمۀ دیگر): زهرآمیغ، عنبرآمیغ، نوشآمیغ، مرگآمیغ: ◻︎ آه از ای...