کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زهاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زهاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زاب› [قدیمی] ze(a)hāb ۱. زهآب؛ درز و شکاف باریک سنگ، چشمه، یا جوی که آب از آن تراوش کند.۲. آبی که از درز سنگ یا زمین بیرون آید.
-
واژههای همآوا
-
ذهاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] za(e)hāb رفتن؛ گذشتن.
-
جستوجو در متن
-
بج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bo(a)j ۱. زهاب؛ زهآب.۲. زراعت دیم.
-
نجل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] najl آب روان بر روی زمین؛ زهاب که از زمین یا از رودبار برآید.
-
آبزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ābzeh ۱. درز و شکاف باریک که آب از آن تراوش کند؛ هر روزن و درز در ظرف یا زمین که آب از آن بیرون تراود؛ زهآب.۲. آبی که از کنار چشمه یا تالاب بیرون آید؛ زهاب.
-
زاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zāb ۱. زهاب؛ زهآب: ◻︎ پشیمان نشد هر که نیکی گزید / که بدزاب دانش نیارد مزید (فردوسی: ۶/۵۵۸).۲. چشمه.۳. آبراهه.۴. صفت؛ خاصیت.