کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زن به مزد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چنگ زن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) čangzan چنگزننده؛ نوازندۀ چنگ
-
رقم زن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] raqamzan ۱. رقمزننده؛ نویسنده.۲. نقاش.
-
رزم زن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] razmzan جنگاور؛ جنگی.
-
شکافه زن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) (موسیقی) [قدیمی] šakāfezan کسی که شکافه بر ساز میزند؛ نوازنده؛ ساززن.
-
نغمه زن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] naqmezan نغمهزننده؛ نغمهساز؛ نغمهپرداز.
-
تبیره زن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] tabirezan کسی که تبیره میزند.
-
دانه زن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] dānezan =جوزن
-
سکه زن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی] sekkezan کسی که پول فلزی سکه میزند.
-
سگ زن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] sagzan نوعی تیر که پیکان آن باریک و نوکش تیز بوده.
-
طبل زن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (موسیقی) tablzan دهلزن؛ طبلنواز؛ طبلچی.
-
یلی زن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹یللیزن› [قدیمی] yalizan ۱. کسی که یللی بزند.۲. آنکه در وقت خوشی و شادی بانگ بردارد: ◻︎ گشته یلیزن همه بر بانگ نی / همچو زنان یله از بهر می (امیرخسرو: لغتنامه: یلیزن).