کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زنهار خواستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
امان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'amān ۱. بیترسی؛ ایمنی.۲. آسایش؛ آرامش.۳. (شبه جمله) امان بدهید.۴. (اسم) اماننامه.〈 امان خواستن: (مصدر لازم) زنهار خواستن؛ پناه خواستن.〈 امان دادن: (مصدر لازم)۱. کسی را در پناه خود درآوردن و جان و مال او را حفاظت کرد...
-
پناهیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] panāhidan ۱. پناه بردن؛ پناهنده شدن: ◻︎ بر که پناهیم تویی بینظیر / در که گریزیم تویی دستگیر (نظامی۱: ۷)، ◻︎ بدید از بد و نیک آزار اوی / به یزدان پناهید در کار اوی (فردوسی: ۲/۲۰۷)، ◻︎ از آن کسی که شان خواند از جای خویش / به یزدان...