کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زمن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَزمان] [قدیمی] zaman ۱. عصر؛ روزگار.۲. وقت؛ هنگام.
-
زمن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] zamen ۱. ناقص و معیوب.۲. برجایمانده؛ زمینگیر.
-
واژههای همآوا
-
ضمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zaman برجای ماندن؛ عاجز شدن؛ بیمار و زمینگیر شدن؛ برجاماندگی؛ زمینگیری.
-
ضمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] zemn درون؛ اندرون؛ میان؛ داخل.
-
جستوجو در متن
-
ازمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ زَمَن] [قدیمی] 'azmān = زَمَن