کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زشتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زشتی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مقابلِ زیبایی] zešti زشت بودن؛ بدگلی.
-
جستوجو در متن
-
قبح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، مقابلِ حُسن] qobh زشتی.
-
مکاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع مَکرَهَة] [قدیمی] makāreh زشتیها.
-
مژنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ma(o)žang ناخوشی؛ زشتی.
-
شنایع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] šanāye' بدیها؛ زشتیها.
-
شنعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: شنعة] [قدیمی] šon'at قبح؛ زشتی.
-
بدگلی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] badgeli زشتی؛ زشترویی.
-
گستی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] gasti ۱. زشتی.۲. پلیدی.
-
فظاعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: فظاعة] [قدیمی] fazā'at از حد درگذشتن در رسوایی و زشتی.
-
رذالت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رذالَة] re(a)zālat فرومایگی؛ پستی؛ ناکسی؛ زشتی.
-
شناعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: شَناعة] [قدیمی] še(a)nā'at زشت شدن؛ زشتی؛ بدی.
-
فرزام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] farzām سزاوار؛ شایسته؛ درخور؛ لایق: ◻︎ مکن ای روینکو، زشتی با عاشق خویش / کز نکورویان زشتی نبُوَد فرزاما (دقیقی: ۹۵).
-
شین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: شَین] [قدیمی] šeyn ۱. عیب کردن؛ کسی را عیب کردن و به زشتی نسبت دادن.۲. (اسم) [مقابلِ زین] عیب؛ زشتی؛ بدی.
-
ورخجی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] varaxji ۱. زشتی.۲. بیمقداری؛ پستی.