کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زردک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زردک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ زرد] zardak ۱. (زیستشناسی) = هویج۲. [قدیمی] زردرنگ؛ زردفام.
-
جستوجو در متن
-
گزر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جزر› (زیستشناسی) [قدیمی] gazar هویج؛ زردک.
-
نهشل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) nahšal شقاقل؛ زردک صحرایی.
-
هشفیفل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) hašfifol شقاقل؛ زردک صحرایی.
-
شقاقل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اشقاقل، شقیقل، ششقاقل› (زیستشناسی) šaqāqol ریشۀ گیاهی از نوع هویج که از آن مربا تهیه میکنند؛ زردک صحرایی؛ گزربری.
-
الرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'alard جوال بزرگ به شکل تور که از ریسمان برای حملونقل کاه و علف و چغندر و امثال آنها میبافند: ◻︎ بساز پر شکم از زردک و چغندر خام / که جای شلغم و زردک بُوَد همیشه الرد (همام تبریزی: لغتنامه: الرد).
-
النج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از یونانی] (زیستشناسی) [قدیمی] 'alnaj ریشهای شبیه زردک، متعلق به گیاهی با ساقۀ ستبرو گلهای سفید که در طب قدیم کاربرد داشته.
-
آلوسن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از یونانی] 'āluso(a)n گیاهی با ساقههای بلند شبیه رازیانه، برگهای بیضیشکل، تخمهای سبز تیره، و گلهای سرخرنگ که ریشۀ آن شبیه زردک است.
-
هویج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: حویج] (زیستشناسی) havij ۱. ریشهای مخروطیشکل خوراکی با اندوختۀ غذایی به رنگ زرد یا سرخ؛ زردک؛ گزر.۲. گیاه این ریشه که دارای ساقههای باریک، برگهای بریده، و گلهای سفید و چتری میباشد.
-
گل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gul] gol ۱. (زیستشناسی) اندام تولیدمثل گیاهان نهاندانه که پس از مدتی بهجای آن میوه بهوجود میآید و شامل کاسبرگ، گلبرگ، پرچم، و مادگی است: گل سیب، گل بادام.۲. (زیستشناسی) هریک از گیاهان بوتهای یا درختچهای کوچک با قسمتی شبیه اندام ...