کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زخم آتش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چشم زخم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چشمزخ، چشزخ› če(a)šmzaxm صدمه و آسیبی که از چشم بد یا چشم شور به کسی برسد؛ آسیب و زیانی که از نگاه یا کلام کسی که چشم شور دارد به کسی یا چیزی برسد: ◻︎ مبادا بی تو هفتاقلیم را نور / غبار چشمزخم از دولتت دور (نظامی۲: ۲۷۲).
-
زخم بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) (پزشکی) zaxmbandi بستن زخم و مرهم گذاشتن روی آن.
-
زخم خورده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) zaxmxorde زخمی؛ مجروح؛ آنکه زخم و جراحت به بدنش وارد شده.
-
زخم دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) zaxmdār زخمی؛ مجروح؛ کسی که زخم و جراحتی در بدن دارد.
-
سیاه زخم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) siyāhzaxm بیماری واگیردار و مشترک میان انسان و دام با علائمی نظیر زخمهای قرمز و سیاه و تب؛ شاربن.
-
یک زخم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] yekzaxm ویژگی کسی که با یک ضربت دشمن را از پا درآورد: ◻︎ بشد سامِ یکزخم و بنشست زال / می و مجلس آراست و بفْراشت یال (فردوسی: ۱/۲۴۶).
-
جستوجو در متن
-
اسفند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اسپند، سپند، اسپنج، سپنج› 'esfand ۱. ماه دوازدهم از سال خورشیدی؛ ماه سوم زمستان.۲. (زیستشناسی) گیاهی خودرو، با گلهای سفید کوچک و دانههای ریز سیاه.۳. (زیستشناسی) دانۀ خوشبوی این گیاه که آن را برای دفع چشمزخم در آتش میریزند: ◻︎ یارم ...
-
پنام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: padām, pandām] ‹پدام، پندام، پنوم› [قدیمی] panām ۱. روبند.۲. در آیین زردشتی، پارچۀ پنبهای سفید چهارگوشه که زردشتیان هنگامی که موبد در مقابل آتش مقدس اوستا میخواند و مراسم مذهبی بهجا میآورد جلو دهان آویزان میکنند و بندهای آن را به پ...