کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زخمه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: asīm] sim ۱. (برق) یک یا چند رشتۀ باریک و بلند ساختهشده از فلزی با رسانایی بالا که برای انتقال برق یا سیگنالهای الکتریکی به کار میرود: سیم برق، سیم تلفن.۲. (شیمی) = نقره۳. (موسیقی) رشتۀ نازک فلزی که روی بعضی آلات موسیقی، مانند تار و ...
-
کین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: kēn] [قدیمی] kin ۱. بغض و دشمنی که انسان در دل نگه دارد؛ دشمنی؛ عداوت؛ کینه.۲. جنگ.۳. انتقام.〈 کین ایرج: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سیگانۀ باربد: ◻︎ چو کردی «کین ایرج» را سرآغاز / جهان را کین ایرج نوشدی باز (نظامی۱۴: ۱۸۱).〈 ک...
-
زخم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: zahm] zaxm ۱. (پزشکی) هر نوع شکافی که بر روی پوست ایجاد شود؛ جراحت.۲. [قدیمی] ضربه.۳. (موسیقی) [قدیمی] = زخمه۴. [قدیمی، مجاز] صدایی که از ساز بلند میشود.〈 زخم خوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] زخم برداشتن؛ زخمی شدن؛ مجروح شدن.〈 زخم ...
-
ساز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sāz ۱. (موسیقی) هریک از آلات موسیقی که برای نواختن نغمههای موسیقی به کار میرود.۲. (موسیقی) آهنگ.۳. (بن مضارعِ سازیدن و ساختن) = ساختن۴. [قدیمی] آلت؛ وسیله؛ ابزار؛ اسبابوادوات.۵. [قدیمی] اسلحه، خواربار، و سایر لوازم مورد استفاده در جنگ؛ آلت ...