کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زجاجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زجاجی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به زجاج) [عربی. فارسی] [قدیمی] zojāji شیشهای؛ بلوری.
-
جستوجو در متن
-
پتیره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] patire = پتیاره: ◻︎ به در میروم زاین پتیرهسرای / نماند جهان نام ماند به جای (زجاجی: لغتنامه: پتیره).
-
چکاچک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چکچک› [قدیمی] čokāčok ۱. سخن یا خبری که بر سر زبانها افتد و مردم به همدیگر بگویند؛ خبری که شایع شود و هر کس به دیگری بگوید: ◻︎ چکاچک شد این راز اندر میان / که گردیده بد شاه با رومیان (زجاجی: رشیدی: چکاچک).۲. (اسم صوت) صدای عدهای از مردم که ...