کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبردست کسی دکان گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آتش سوزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'ātašsuzi آتش گرفتن دکان، خانه، یا جای دیگر بهصورت ناخواسته؛ حریق.
-
تخطئه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تخطِئَة] taxta(e)'e خطا بر کسی گرفتن؛ به خطا نسبت دادن؛ خطا گرفتن از کار کسی.
-
ستاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹استاندن، ستانیدن، ستدن، استدن، بستدن› [قدیمی] setāndan باز گرفتن چیزی از کسی؛ گرفتن.
-
مستاجر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، مقابلِ مؤجر] mosta'jer کسی که خانه، دکان، یا چیز دیگر را اجاره کند؛ اجارهکننده؛ اجارهدار؛ اجارهنشین.
-
بازداشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) bāzdāštan منع کردن؛ جلو گرفتن؛ جلو کسی را گرفتن و مانع کار یا حرکت او شدن.
-
استصفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استصفاء] [قدیمی] 'estesfā گرفتن همۀ اموال کسی.
-
غمض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] qamz ۱. چشم برهم نهادن.۲. چشمپوشی کردن.۳. آسان گرفتن در بیع.۴. آسان گرفتن بر کسی.〈 غمض عین: [قدیمی، مجاز]۱. فروخواباندن چشم.۲. نادیده گرفتن خطای کسی؛ چشمپوشی.
-
بازگیری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] bāzgiri ۱. گرفتن چیزی از مال کسی.۲. ضبط کردن مال کسی؛ مصادره.
-
گروگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: grwg'n] gero[w]gān ۱. گروکردنی.۲. گروشده؛ چیزی که بهگرو گذارده شده.〈 گروگان دادن: (مصدر متعدی) کسی یا چیزی را به عنوان گرو به کسی سپردن.〈 گروگان گرفتن: (مصدر متعدی) چیزی یا کسی را بهعنوان گرو گرفتن تا آنچه میخواهند ...
-
پادو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) pādo[w] ۱. شاگرد دکان یا کارگاه که در پی کارهای مختلف سرپایی فرستاده میشود.۲. خانهشاگرد.۳. کسی که برای انجام دادن کاری دوندگی کند.
-
گلاب گیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹گلابگر، گلابکش› golābgir کسی که پیشهاش گرفتن گلاب از گل میباشد.
-
مبادله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مبادَلـَة] mobādele با کسی چیزی بدل کردن؛ چیزی عوض چیز دیگر گرفتن.
-
چشم پوشی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] ce(a)šmpuši نادیده گرفتن جرم و گناه کسی؛ عفو؛ اغماض.
-
مضایقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی:مضایَقَة] ‹مضایقت› mozāyeqe بر کسی تنگ گرفتن و سختگیری کردن.
-
تابی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'abbi کسی را به پدری گرفتن.