کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زاریدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زاریدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) zāridan ناله و زاری کردن؛ زاری کردن؛ گریۀ زار کردن: ◻︎ سعدی اگر خاک شود همچنان / نالهٴ زاریدنش آید به گوش (سعدی۲: ۴۷۴)، ◻︎ عیبش مکنید هوشمندان / گر سوختهخرمنی بزارد (سعدی۲: ۶۱۹).
-
جستوجو در متن
-
زار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) zār ۱. پراندوه؛ پرسوز: گریهٴ زار، نالهٴ زار.۲. (قید) با سوز و درد.۳. (بن مضارعِ زاریدن) = زاریدن