کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زاج سیاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زاج سور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zājsur مهمانی و سوری که در روز حمام رفتن زن زائو میدهند: ◻︎ خزائن تهی شد در آن زاجسور / درونها پر آمد ز عیش و سرور (لبیبی: شاعران بیدیوان: ۴۸۴).
-
جستوجو در متن
-
زاگاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زاگآب› (شیمی) [قدیمی] zāgāb مرکب سیاه که با آن مینوشتند؛ محلول زاج سیاه؛ محلول زاگ؛ آب سیاه.
-
بلخچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹لخچ› [قدیمی] balxač زاج سیاه؛ قلیا؛ شخار.
-
لخج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹لخچ› (شیمی) [قدیمی] laxj زاج سیاه؛ قلیا؛ اشخار؛ شخار.
-
قلیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قلیاء] ‹کلیا› (شیمی) qalyā زاج سیاه؛ شخار که از اشنان گرفته میشود.
-
زکاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زگاب› [قدیمی] zakāb ۱. زاکآب؛ محلول زاک یا زاج.۲. آب سیاه.۳. مرکب سیاه: ◻︎ جز تلخ و تیره آب ندیدم در آن زمین / حقا که هیچ باز ندانستم از زکاب (بهرامی: شاعران بیدیوان: ۴۰۴ حاشیه).
-
رامک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] rāma(e)k ۱. (طب قدیم) دارویی مرکب از زاج سیاه، مازو، پوست انار، و صمغ که در طب قدیم برای معالجۀ اسهال به کار میرفته.۲. [قدیمی] دارویی خوشبو، مانند مشک.