کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زابگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زابگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زبگر، زابغر، زبغر› [قدیمی] zābga(o)r ضربه به دهان پر از باد برای خارج شدن هوا از آن با صدا؛ زنبغل؛ زنبلغ؛ آپوخ: ◻︎ من کنم پیش تو دهان پرباد / تا زنی بر لبم تو زابگری (رودکی: ۵۳۰)، ◻︎ گردن ز در هزار سیلی / لفچت ز در هزار زابگر (منجیک: شاعران بی...
-
جستوجو در متن
-
زنبلغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zambaloq = زابگر
-
زبغر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زبگر› [قدیمی] zabqor = زابگر
-
زنبغل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zambaqal = زابگر
-
زابغر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zābqa(o)r = زابگر