کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زابلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زابلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به زابل، شهری در استان سیستانوبلوچستان) zāboli ۱. مربوط به زابل.۲. از مردم زابل: ◻︎ از او آفرین بر سپهدار زال / یل زابلی مهتر بیهمال (فردوسی: ۱/۲۷۹ حاشیه).
-
جستوجو در متن
-
زاولی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به زاول [= زابل]) [قدیمی] zāvoli ۱. = زابلی۲. (اسم) (موسیقی) از شعبههای بیستوچهارگانۀ موسیقی ایرانی.
-
بلبلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به بلبل) bolboli ۱. مربوط به بلبل: سوت بلبلی.۲. (اسم) [قدیمی] = بُلبله: ◻︎ تو ای میگسار از می زابلی / بپیمای تا سر یکی بلبلی (فردوسی۴: ۴۰۵).