کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ریوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی؛ منسوب به ریه) [عربی: رئَویّ] riyavi مربوط به ریه: بیماری ریوی.
-
جستوجو در متن
-
غرچگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] qarčegi ۱. نادانی؛ کودنی.۲. ناتوانی مرد در بچهدار شدن؛ غرچه بودن: ◻︎ پذیرفت سامش ز بیبچگی / ز نادانی و ریوی و غرچگی (فردوسی: ۵/۳۴۵).
-
سیفلیس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: syphilis] (پزشکی) siflis بیماری واگیردار، موروثی، و مقاربتی که بهوسیلۀ زخمهای روی آلت تناسلی مشخص میشود و دردهای مفصلی، اختلالهای عصبی و ریوی، فلج، کری، و کوری از عوارض آن میباشد؛ سیفیلیس؛ کوفت.
-
سلدانیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از یونانی] (زیستشناسی) saldāniyun درختی شبیه درخت بید با گلهای سرخرنگ و تخم شبیه شاهدانه که برگ و تخم آن در طب برای معالجۀ امراض ریوی به کار میرود.
-
اکالیپتوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: eucalyptus] ‹اوکالیپتوس› (زیستشناسی) 'okāliptus درختی همیشه سبز از درختان بومی استرالیا با برگهای دراز و نوکتیز شبیه برگ بید که اسانس آن برای ضدعفونی کردن مجاری تنفس، سل ریوی، برونشیت، آنفلوانزا، و مالاریا نافع است.
-
سل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سلّ] (پزشکی) sel[l] بیماری واگیردار که از طریق باکتری کخ منتقل میشود و به قسمتهای مختلف بدن سرایت میکند اما سل ریوی شیوع بیشتری دارد و عوارض آن ضعف بنیه، لاغری، کمخونی، تنگی نفس، سرفه، و خارج شدن خون یا اخلاط از سینه است.
-
سپستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) sepestān ۱. درختی گرمسیری با برگهای گرد و نوکتیز و گلهای سفید خوشهای و خوشبو.۲. میوۀ این گیاه بیضیشکل، زردرنگ، و دارای شیرۀ لزج و بیمزه است که پس از خشک شدن سیاهرنگ میشود و در طب سنتی برای معالجۀ بیماریهای ریوی به کار می...
-
بادکش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی] bādkeš ۱. بادگیر.۲. تنوره.۳. مجرای باد در دیوار یا سقف خانه.۴. (طب قدیم) شاخ یا آلت میانتهی که حجامتگر محل حجامت را با آن میمکید و بعد تیغ میزد.۵. (پزشکی) = بادشکن〈 بادکش کردن: (مصدر متعدی) (طب قدیم) کوزه انداختن به ب...