کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ریم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: rēm] [قدیمی] rim ۱. چرک زخم و مانند آن.۲. [مجاز] غصه؛ اندوه.
-
واژههای مشابه
-
ریم آهن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] rim[']āhan چرک آهن؛ آنچه از آهن پس از گداختن در کوره باقی میماند یا هنگام چکش زدن از آن میریزد.
-
ریم آهنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ریمآهنج› [قدیمی] rim[']āhang ۱. آنچه با آن چرک چیزی را پاک کنند.۲. دارویی که برای معالجۀ زخم، جراحت، و پاک کردن ریم زخم به کار میبرند.
-
جستوجو در متن
-
بخجد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] baxjad ۱. ریم؛ چرک.۲. ریم آهن؛ آنچه پس از گداختن در کوره میماند.
-
فژ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سُغدی] ‹پژ› [قدیمی] faž چرک؛ ریم.
-
درن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] daran چرک؛ ریم.
-
قیح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] qeyh زرداب؛ ریم؛ چرک.
-
کلچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلخچ› [قدیمی] kalč چرک؛ ریم؛ وسخ.
-
پژ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹فژ› paž چرک؛ ریم؛ پلیدی.
-
مهل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] mohl ریم و زردابی که از لاشۀ مرده خارج شود.
-
هبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹هپر› [قدیمی] habar چرک و ریم زخم.
-
سخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصحفِ وسخ] ‹وسخ› [قدیمی] sax چرک؛ ریم؛ چرک بدن یا جامه.
-
سنی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] seni ۱. آهن.۲. ریم آهن.۳. سینی.