کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریحانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ریحانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به ریحان، اسم) [عربی: ریحانیّ] (هنر) reyhāni در خوشنویسی، از خطوط اسلامی شبیه نسخ، اختراع ابنبواب.
-
جستوجو در متن
-
سکاهن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ سرکهآهن] [قدیمی] sekāhan نوعی رنگ سیاه مرکب از سرکه و آهن که با آن چرم یا پارچه را رنگ کنند: ◻︎ وآنگهی پیش راح ریحانی / کرد باید سکاهنافشانی (نظامی۴: ۶۸۷).
-
کلوخ انداز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] kolux[']andāz ۱. کسی که سنگ یا کلوخ به سوی کسی میاندازد: ◻︎ چو کردی با کلوخانداز پیکار / سر خود را بهدست خود شکستی (سعدی: ۷۶).۲. (اسم) سوراخی در بالای قلعه و حصار که از آنجا سنگ و کلوخ به جانب دشمن میانداختند.۳. (اسم، اسم م...