کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ریب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رَیب] [قدیمی] reyb شک؛ گمان.
-
واژههای مشابه
-
ریب المنون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رَیبالمنون] [قدیمی] reybolmanun حوادث روزگار؛ سختیهای زمانه.
-
بی ریب وریا
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [فارسی. عربی. فارسی. عربی] [قدیمی] bireyboriyā بدون دروغ و ریا.
-
جستوجو در متن
-
ریبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رَیبة] [قدیمی] reybat = ریب
-
زیغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zeyq ۱. برگردیدن از حق؛ انحراف از راه راست؛ میل از حق به باطل.۲. میل کردن به سوی پستی.۳. شک و ریب.
-
اینند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اند، ایدند› [قدیمی] 'inand ۱. عدد مجهول میان سه تا ده؛ چند: ◻︎ جهان این است و چونین است تا بود / و همچونین بُوَد اینند یارا (رودکی: ۴۹۱).۲. سخن مبهم.۳. سخن از روی شک و ریب.