کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریاضت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ریاضت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ریاضة] riyāzat ۱. (تصوف) تحمل رنج برای تهذیب نفس و کسب اخلاق خوب.۲. تحمل رنج و مشقت.۳. [قدیمی] به کار انداختن عضلات بدن برای تقویت جسم؛ ورزش.۴. [قدیمی] رام کردن اسب.
-
جستوجو در متن
-
مرتاض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mortāz ۱. کسی که برای تهذیب نفس ریاضت بکشد.۲. (صفت) [قدیمی] ریاضتکش.
-
زهنجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zehanje رنج؛ سختی؛ آزار؛ ریاضت.
-
خانقاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: خانِقاه، معرب، مٲخوذ از فارسی: خانگاه] ‹خانقه، خانجاه› xān[e]qāh بنایی برای عبادت، ریاضت، اجتماع، سماع، و زندگی درویشان و صوفیان.
-
چله نشین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) čellenešin ویژگی کسی که در گوشهای بنشیند و مشغول عبادت و ریاضت چهلروزه شود.
-
عرفان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'erfān ۱. شناختن.۲. (تصوف) شناختن حقتعالی از راه ریاضت و تهذیب نفس.
-
ارتیاض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ertiyāz ۱. ریاضت کشیدن.۲. رنج بردن برای آموختن یا تعلیم گرفتن.۳. رام شدن بر اثر تعلیم.
-
رایض
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: رائِض] [قدیمی] rāyez ۱. رامکننده یا تربیتکنندۀ اسب یا جانور وحشی.۲. [مجاز] راهنما.۳. آنکه ریاضت میکشد؛ زاهد.
-
صوفیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: صوفیَّة] (تصوف) sufiy[y]e فرقهای از مسلمانان که طریقه و مسلک آنان ریاضت، عبادت، تزکیۀ نَفْس، پیمودن مراحل اخلاص، و کسب معرفت است و معتقدند که با عبادت و ریاضت و تزکیۀ نَفْس میتوان به حق و حقیقت راه یافت. پیشوایانی دارند که مریدان را در...
-
جهاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: جِهاد] ja(e)hād ۱. (فقه) جنگ کردن در راه دین حق.۲. مبارزه.۳. [قدیمی] کوشش کردن.〈 جهاد اصغر: [مقابلِ جهاد اکبر] (فقه) جنگ در راه دین.〈 جهاد اکبر: [مقابلِ جهاد اصغر] (فقه) جهاد یا جنگ با نفس، و ریاضت برای تزکیۀ نفس.
-
جفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جفاء] jofā ۱. هر چیزی که نفع و فایده نداشته باشد؛ بیهوده.۲. باطل.۳. خاروخاشاک.۴. کف آب.۵. غش: ◻︎ بهر آن است این ریاضت واین جفا / تا برآرد کوره از نقره جفا (مولوی: ۴۴).
-
چهل صبح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] ‹چلصبح› [قدیمی] čehelsobh ۱. به عقیدۀ قدما، چهلصباح که در آن تخمیر طینت آدم شده است؛ چهلصباحی که گل آدم تخمیر شد.۲. چهلصبح یا چهلروز که برای عبادت و ریاضت اختصاص میدهند.
-
یوگا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت] (ورزش) yugā ۱. مجموعهای از تمرینهای فیزیکی برای کسب قدرت روحی.۲. در آیین هندو، انجام تمرینات و ریاضتهای طاقتفرسا و اعمال حیرتانگیزِ منافی اصول علمی و ساختمان فیزیکی بدن انسان برای تزکیۀ نفس.
-
تصوف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] tasavvof ۱. طریقه و مسلکی که پیروان آن به احتراز از خواهشهای نفسانی و اعراض از ماسویاللّه دلالت میشوند. اهل تصوف برای رسیدن به حقیقت باید ریاضتهایی تحمل کنند و مراحلی به نام مراحل سلوک را بپیمایند و پیر یا مرشد آنان را در پیمودن این ...