کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رکود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رکود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] rokud ۱. آرام گرفتن؛ ساکن شدن؛ برجای بودن؛ ایستادن مثل ایستادن آب یا باد.۲. بازایستادن.
-
جستوجو در متن
-
وقفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: وقفَة] vaqfe ۱. فاصلۀ زمانی کوتاه.۲. درنگ؛ ایست.۳. [مجاز] نقصان؛ رکود.
-
توقف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tavaqqof ۱. بازایستادن؛ درنگ کردن.۲. ثابت ماندن.۳. اقامت.۴. [مجاز] رکود؛ وقفه.
-
خواب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: xvāb، مقابلِ بیداری] ‹خوار› xāb ۱. حالت آسایش در انسان و حیوان که در طی آن حواس ظاهری انسان از کار میافتد.۲. تصاویر، وقایع، و مناظری که هنگام خواب از ذهن انسان میگذرد؛ رؤیا.۳. (صفت) [مجاز] بیخبر.۴. جهتی که پُرز دارای تمایل به خم شدن ...