کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رژیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رژیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: régime] režim ۱. (سیاسی) نوع حکومت.۲. طرز؛ قاعده؛ روش؛ هنجار.۳. برنامۀ غذایی خاص برای افزایش یا کاهش وزن یا معالجۀ بعضی بیماریها.
-
جستوجو در متن
-
آزادی خواه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) (سیاسی) 'āzādixāh ۱. آزادیطلب؛ دوستدار آزادی.۲. طرفدار دموکراسی و رژیم مشروطیت.
-
ساکارین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: saccharine] ‹ساخارین› (شیمی) sākārin مادهای سفید و متبلور شیرینتر از شکر که مبتلایان به دیابت و کسانی که رژیم لاغری میگیرند به جای قند به کار میبرند.
-
چپ رو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) čapro[w] ۱. کسی که به راه چپ برود؛ آنکه از راه راست منحرف شود.۲. (سیاسی) تندرو؛ کسی که افکار دست چپی داشته باشد و در طریق مخالفت با رژیم کشور یا سیاست دولت گام بردارد.