کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روی در دیوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چپ روی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) (سیاسی) čapra(o)vi با سیاست دولت مخالفت کردن.
-
پس روی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) pasravi ۱. [مقابلِ پیشروی] حرکت به عقب.۲. [قدیمی] پیروی؛ متابعت.
-
پیاده روی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) piyāderavi ۱. راه رفتن پیاده.۲. گردش پیاده.
-
روی زرد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] ruyzard ۱. زردچهره.۲. [مجاز] شرمسار؛ شرمنده؛ خجل.
-
روی زردی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] ruyzardi شرمساری؛ شرمندگی.
-
روی هم
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [مجاز] ruyeham جمعاً؛ کلاً.
-
صیغه روی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] siqera(o)vi صیغه رفتن؛ کار و عمل زن صیغهرو.
-
روی هم رفته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی، قید) [مجاز] ruyehamrafte ۱. جمعاً؛ کلاً.۲. از هر لحاظ.
-
جستوجو در متن
-
شلکک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شلکه› [قدیمی] šelkak ناودان؛ سوراخ راهآب در زیر دیوار.
-
دیوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: divār] ‹دیوال› divār آنچه از خشت و گل یا سنگ یا آجر یا چیز دیگر در کنارۀ زمین یا چهار سمت خانه یا حیاط درست کنند و جایی را با آن محصور سازند.
-
جرز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) jerz ۱. پایهای چهارگوش از سنگ یا آجر که در فواصل معیّن ساخته میشود و بین آنها دیوار قرار میگیرد.۲. دیوار.۳. پایۀ ساختمان.
-
افریز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [جمع: اَفاریز] [قدیمی] 'efriz ۱. کرانۀ دیوار که برآمده باشد.۲. آنچه از دیوار برآمده باشد.۳. سنگی که در کنار دیوار یا پایه قرار بدهند.۴. خانۀ ساختهشده از آجر و گچ.
-
توخچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tuxče جایی که در دیوار برای گذاشتن چیزی درست کنند؛ طاقچه.
-
طاقچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی، مصغرِ طاق] tāqče فرورفتگی در دیوار برای گذاشتن اشیا؛ طاق.