کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رویین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رویین تن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹رویینهتن› [مجاز] ruy(')intan ۱. آنکه بدن محکم و نیرومند دارد؛ قوی و پرزور.۲. کسی که حربه به بدنش کارگر نباشد: اسفندیار رویینتن.
-
رویین خم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹رویینهخم› [قدیمی] ruy(')inxom ۱. کوس؛ دهل؛ رویینهطاس: ◻︎ چو بشنید گفتار او پیلسم / بغرید مانند رویینهخم (فردوسی: ۲/۱۱۱ حاشیه).۲. نوعی شیپور بزرگ و خمیده
-
رویین دژ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ruy(')indež قلعۀ محکم و استوار.
-
جستوجو در متن
-
شادغر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شاوغر› [قدیمی] šādqar نای رویین؛ نفیر.
-
شاوغر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شادغر› [قدیمی] šāvqar نای رویین؛ نفیر؛ شیپور.
-
ابر
فرهنگ فارسی عمید
(حرف اضافه) [پهلوی: apar، مقابلِ پایین] ‹بر› [قدیمی] 'abar ۱. بالا؛ زبر.۲. بر: ◻︎ بزد نای رویین ابر پشت پیل / جهان شد ز لشکر چو دریای نیل (فردوسی۲: ۷۰۷).۳. به.۴. با.
-
غرنبیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] qorombidan بانگ و خروش برآوردن؛ صدای درشت و کلفت درآوردن؛ فریاد و غوغا کردن: ◻︎ لشکر شادبهر درجنبید / نای رویین و کوس بغرنبید (عنصری: ۳۶۶).
-
نای
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: nāy, nāδ] nāy ۱. (زیستشناسی) لولهای غضروفی که از گلو به پایین در جلوی مری واقع شده و هوا را به ششها میرساند؛ گلو؛ حلقوم؛ قصبةالریه.۲. (موسیقی) [قدیمی] یکی از آلات موسیقی که با دهان نواخته میشود؛ نی.〈 نای ترکی: (موسیقی) [قدیمی...
-
یزک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] yazak جلودار؛ پیشرو سپاه؛ پیشتاز لشکر؛ مقدمۀ لشکر؛ پیشقراول: ◻︎ سعدیا لشکر سلطان غمش ملک وجود / هم بگیرد که دمادم یزکی میآید (سعدی۲: ۴۴۹)، ◻︎ حذر کار مردان کارآگهاست / یزک سد رویین لشکرگهاست (سعدی۱: ۷۶).
-
آیینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: āyēnak] ‹آینه› 'āy(')ine ۱. (فیزیک) قطعۀ شیشه که در پشت آن قلع و جیوه مالیده باشند، نور را منعکس میکند و انسان چهرۀ خود را در آن میبیند. به اندازهها و شکلهای مختلف ساخته میشود.۲. [عامیانه، مجاز] هرچیز روشن و پاک.〈 آیین...