کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رویداد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رویداد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹روداد› ruydād آنچه رخ داده؛ واقعه؛ حادثه؛ پیشامد.
-
جستوجو در متن
-
روداد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] rudād = رویداد
-
پیشامد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pišāmad کاری که ناگهان پیش آید؛ حادثه؛ واقعه؛ رویداد.
-
حادثه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: حادثَة، جمع: حادِثات و حَوادِث] hādese ۱. = حادث۲. پیشامد تازه؛ واقعه؛ رویداد.۳. آسیب و بلا.
-
فقره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: فِقرَة، جمع: فِقَر و فقرات] faqare ۱. واحد شمارش یک عمل، رویداد، موضوع، یا امثال آن.۲. مرتبه؛ دفعه.۳. بند؛ ماده.۴. موضوع.۵. (پزشکی) [قدیمی] هریک از مهرههای ستون فقرات؛ مهرۀ پشت.
-
خبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَخبار] xabar ۱. مطلبی دربارۀ یک رویداد جدید.۲. (اسم مصدر) آگاهی.۳. حدیث.۴. [مجاز] حادثه؛ رویداد.۵. (ادبی)= گزاره〈 خبر دادن: (مصدر متعدی) اطلاع دادن.〈 خبر داشتن: (مصدر لازم) اطلاع داشتن؛ مطلع بودن.〈 خبر شدن: (مصدر لاز...
-
عارض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] 'ārez ۱. عرضکننده؛ عریضهدهنده؛ شاکی.۲. (اسم) رویداد؛ پیشامد؛ حادثه.۳. (صفت) (فلسفه) ویژگی آنچه پیدا میشود و میگذرد و ثابت نیست.۴. (اسم) [قدیمی] فرماندهِ لشکر.۵. (اسم) [قدیمی] رخسار؛ چهره؛ روی.〈 عارض شدن: (مصدر لازم)۱. ر...
-
فاصله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: فاصلَة، جمع: فواصل] fāsele ۱. میزان دوری دو یا چند چیز یا چند نفر از هم؛ مسافت.۲. زمان میان دو رویداد: در فاصلهٴ این سالها فرانسهٴ خود را تکمیل کرد.۳. (اسم مصدر) [عامیانه، مجاز] جدایی؛ دوری.۴. (موسیقی) اختلاف زیروبمی دو نت نسبت به یکدیگ...
-
جریان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: جرَیان] jar[a]yān ۱. روان شدن آب یا هرچیز مانند آن.۲. (اسم) [مجاز] رویداد؛ حادثه؛ ماجرا.۳. (اسم) [مجاز] فرایند.۴. (اسم) [مجاز] موضوع.۵. (اقتصاد) گردش و دستبهدست شدن پول.〈 جریان صفرا: عبور صفرا از یاختههای کبدی به کیسۀ صفرا و...