کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رویاروی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مواجهه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مواجَهَة] movājehe رویاروی شدن؛ روبهرو شدن با کسی.
-
روبارو
فرهنگ فارسی عمید
(قید) ‹روباروی› [قدیمی] rubāru ۱. برابر هم؛ روبهرو؛ رویدرروی؛ رویاروی.۲. از مقابل.
-
خطاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: خِطاب] xe(a)tāb ۱. مخاطب قرار دادن کسی؛ با کسی رویاروی سخن گفتن.۲. (اسم) [قدیمی] عنوان؛ لقب.۳. (اسم) [قدیمی] حُکم.
-
رویارو
فرهنگ فارسی عمید
(قید) ‹رویاروی› ruyāru ۱. روبارو؛ روبهرو؛ برابر هم؛ رویدرروی.۲. در مقابل: ◻︎ مهتری گر به کام شیر در است / شو خطر کن ز کام شیر بجوی ـ یا بزرگی و عزّ و نعمت و جاه / یا چو مردانْتْ مرگ رویاروی (حنظلۀ بادغیسی: شاعران بیدیوان: ۴).