کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روناس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹رویناس، روغناس، ریناس› (زیستشناسی) ru(o)nās گیاهی پایا و خودرو با برگهای نوکتیز و گلهای کوچک زردرنگ که ریشۀ آن در تهیه رنگ قرمز کاربرد دارد؛ روین؛ رودن؛ رودنگ؛ روینگ؛ زغنار.
-
جستوجو در متن
-
زغنار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] zoqnār = روناس
-
رودن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] rudan = روناس
-
رودنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] rudang = روناس
-
روغناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] roqnās = روناس
-
رویناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] ruynās = روناس
-
روینگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] ruyang = روناس
-
کسیلا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از هندی] ‹کسیله، کسیدا› (زیستشناسی) [قدیمی] kasilā پوست یا ساقۀ گیاهی شبیه روناس به رنگ سرخ تیره.
-
آلیزارین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: alizarine] (شیمی) 'ālizārin رنگدانۀ قرمز که از ریشۀ روناس میگیرند و برای رنگ کردن پشم، کاغذ و چیزهای دیگر به کار میرود.
-
روین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] ruyan ۱. = روناس: ◻︎ آنجا که حسام او نماید روی / از خون عدو شود گیا روین (عسجدی: لغتنامه: روین).۲. ریشۀ سرخرنگ این گیاه که در رنگرزی به کار میرود.