کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اروس، ارس› rus قومی ساکن روسیه از نژاد اسلاو.
-
واژههای مشابه
-
روس انگرده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹روسانگروه› (زیستشناسی) [قدیمی] rus[']angorde = تاجریزی
-
واژههای همآوا
-
روث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَرواث] [قدیمی] ro[w]s سرگین.
-
جستوجو در متن
-
قزاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] qazzāq ۱. قومی از تاتار که در قرن هفتم هجری مطیع چنگیز شدند.۲. [منسوخ] نام قدیم سربازان روس که کلاهپوست بزرگ و قبای بلند میپوشیدند.۳. [منسوخ] سرباز ایرانی که زیر نظر روسها تعلیم داده میشد.
-
قلان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مغولی] [قدیمی] qa(e)lān ۱. مالیات؛ خراج: ◻︎ سلطان روم و روس به منّت دهد خراج / چیپال هند و سند به گردن کشد قلان (سعدی۲: ۶۶۱).۲. در دورۀ ایلخانان، خراجی که از مردم گرفته میشد.
-
اسلاو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: slave] 'eslāv ۱. شاخهای از اقوام هندواروپایی، شامل روسها، لهستانیها، چکها، کرواتها، و اسلوونها.۲. زبانی از خانوادۀ زبانهای هندواروپایی، از شاخۀ بالتو ـ اسلاوی، شامل زبانهای روسی، اوکراینی، بلغاری، و لهستانی.
-
تاجریزی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی] (زیستشناسی) tājrizi گیاهی علفی و پرشاخه با برگهای پهن و دندانهدار، گلهای سفید و میوههای ریز و سرخرنگ شبیه دانۀ انگور که در طب به کار میرود؛ انگور روباه؛ روباهرزک؛ روباهرزه؛ روباهتربک؛ روسانگروه؛ روسانگرده؛ سکنگور؛ سگنگ...
-
تاجیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹تاجک، تاژیک، تاژک› tājik ۱. غیر عرب و غیرترک؛ آنکه به زبان فارسی تکلم کند؛ مردم فارسیزبان.۲. فرزند عرب که در عجم پرورش یافته و بزرگ شده باشد. Δ بیشتر در مقابل ترک استعمال میشود.۳. طایفهای از نژاد آرین ساکن ترکستان افغان، پامیر،...