کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
روزینه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی) [قدیمی] ruzine = روزی
-
رازق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] rāzeq ۱. رزقدهنده؛ روزیدهنده؛ روزیرسان.۲. (اسم، صفت) از نامها و صفات خدایتعالی.
-
رهاورد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹راهآورد، راهآور، رهآورد› rahāvard چیزی که کسی از سفر برای کسی میآورد؛ سوغات؛ ارمغان: ◻︎ کار روزی چو روز دان بهدرست / که رهآورد روز روزی توست (سنائی۱: ۱۰۶).
-
رزاق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] razzāq ۱. رزقدهنده؛ روزیدهنده؛ روزیرساننده.۲. (اسم، صفت) از نامها و صفات خدایتعالی.
-
فراخ عیش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی، مجاز] farāx'e(a)yš آنکه در رفاه و آسایش زندگی میکند؛ فراخروزی.
-
رزق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَرزاق] rezq هرچه که از آن بهره و سود بردارند؛ روزی؛ خواربار.
-
داخم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] dāxem ۱. رزق؛ روزی.۲. خورش.
-
اعاشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اعاشَة] 'e'āše ۱. زندگانی کردن.۲. روزی فراهم آوردن.
-
قسمت خور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] qesmatxor آنکه بهره و نصیب خود را از رزقوروزی بخورد؛ روزیخور.
-
رخا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رخاء] [قدیمی] raxā وسعت عیش؛ فراخی روزی؛ فراوانی رزق.
-
یوم التناد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: یَومالتّنادی] ‹یومالتنادی› [قدیمی] yo[w]mottanād ۱. روزی که یکدیگر را فراخوانند.۲. [مجاز] روز قیامت.
-
غنجاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹غنجار› [قدیمی] qanjāre = غنج۲: ◻︎ روزی چو تازه دخترکی باشد / رخساره گونه داده به غنجاره (ناصرخسرو: ۲۹۸).
-
قاسم الارزاق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] qāsemol'arzāq ۱. بخشکنندۀ روزیها.۲. (اسم) از نامها و صفات باریتعالی.
-
مرزوق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] marzuq ۱. ویژگی کسی که به او رزقوروزی داده شده؛ روزیدادهشده.۲. بهرهمند.
-
روزگانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹روزیانه، روزینه› [قدیمی] ruzgāne ۱. روزی.۲. خوراک هر روزه.۳. وظیفه؛ مزد روزانه.