کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رود شور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خشک رود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (جغرافیا) xoškrud دره یا رودخانهای که جریان آب در آن قطع شده باشد.
-
شاه رود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شهرود› (موسیقی) šāhrud ۱. رود یا سیم بزرگ و بم در آلات موسیقی.۲. نوعی ساز.۳. رودخانۀ بزرگ.
-
سه رود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) [قدیمی] serud = سهتار
-
طرب رود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] (موسیقی) [قدیمی] tarabrud نوعی ساز زهی دارای شش تار.
-
جستوجو در متن
-
سولفات دوسود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: sulfate de soude] (شیمی) sulfātdosud نمکی متبلور، سفیدرنگ، شور و تلخ که در آب حل میشود و در طب به عنوان مسهل به کار میرود؛ سولفات سدیم.
-
شخار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [آرامی] ‹اشخار، شخیره› šaxār قلیا که از اشنان گرفته میشود و در صابونپزی به کار میرود: ◻︎ از نمک رنگ او گرفته قرار / خاکش از گرد شور گشته شخار (عنصری: لغت فرس۱: شخار)، ◻︎ چه باید تو را سلسبیل و رحیق / چو خرسند گشتی به سرکه و شخار؟ (ناصرخسرو۱:...
-
وای
فرهنگ فارسی عمید
(شبهجمله) [پهلوی: vāē] [عامیانه] vāy ۱. برای بیان درد و رنج به کار میرود: وای، سرم درد میکند.۲. برای بیان علاقه یا نفرت از چیزی به کار میرود: وای چه بچهٴ قشنگی دارید.۳. افسوس؛ بدا به حال: ◻︎ گر مسلمانی از این است که حافظ دارد / وای اگر از پس امرو...