کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رهگذر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رهگذر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] rahgozar ۱. راه؛ گذرگاه.۲. عابر پیاده.
-
جستوجو در متن
-
بادخن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بادخان، بادخانه، بادخون› [قدیمی] bādxan محل رهگذر باد.
-
عابر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] 'āber عبورکننده؛ گذرنده؛ رهگذر.
-
نوش گیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nušgiyā = نوشگیاه: ◻︎ نوشگیا پخت و بدو درنشست / رهگذر زهر به تریاک بست (نظامی۱: ۷۱).
-
بادغر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بادغد، بادغرد، بادغربد، بادغس، بادغن، وادغرد، بادگرد› [قدیمی] bādqar ۱. رهگذر باد؛ بادگیر؛ بادرس؛ بادخن.۲. خانۀ تابستانی: ◻︎ و هرگه که تیره بگردد جهان / بسوزد چو دوزخ شود بادغر (خسروی سرخسی: شاعران بیدیوان: ۱۷۷).
-
ساباط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: سَوابیط و ساباطات] [قدیمی] sābāt ۱. دالان و راهرو روپوشیده بین دو خانه یا دو دکان: ◻︎ بود ساباطی اندر آن رسته / از دو سو سُمجهای در بسته (بهار: ۷۱۲).۲. پوشش بالای رهگذر.۳. سقفی که در زیر آن راه ورود به خانه باشد.