کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رهم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
رحم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رُحم] rahm ۱. بخشایش.۲. رقت قلب؛ نرمدلی؛ مهربانی.
-
رحم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَرحام] rahem ۱. (زیستشناسی) عضوی کیسهمانند در شکم که جنین تا قبل از تولد در آن زندگی میکند؛ جای بچه در شکم زن یا حیوان ماده؛ بچهدان؛ زهدان.۲. [قدیمی] خویشاوندی؛ خویشی؛ قرابت.〈 رحم بریدن: [قدیمی] قطع رشتۀ خویشاوندی؛ ترک مرا...
-
جستوجو در متن
-
پایندگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) pāyandegi دوام؛ بقا: ◻︎ آزمودم مرگ من در زندگیست / چون رهم زاین زندگی پایندگیست (مولوی: ۴۸۵).