کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رهاورد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رهاورد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹راهآورد، راهآور، رهآورد› rahāvard چیزی که کسی از سفر برای کسی میآورد؛ سوغات؛ ارمغان: ◻︎ کار روزی چو روز دان بهدرست / که رهآورد روز روزی توست (سنائی۱: ۱۰۶).
-
جستوجو در متن
-
عراضه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عراضَة] [قدیمی] 'orāze راهآورد؛ رهاورد؛ سوغات.
-
ارمغان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹یرمغان› 'armaqān هدیه؛ تحفه؛ سوغات؛ رهاورد: ◻︎ آن را که تو از سفر بیایی / حاجت نبُوَد به ارمغانی (سعدی۲: ۵۹۳).