کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رنج و اَلَم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رنج آزما
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹رنجآزمای› [قدیمی] ranj[']āz[e]mā رنجبرنده؛ رنجبر: ◻︎ یکی بر در خلق رنجآزمای / چه مزدش دهد در قیامت خدای (سعدی: ۱۴۳).
-
رنج آزموده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] ranj[']āz[e]mude رنجدیده؛ محنتکشیده؛ سختیدیده.
-
رنج برده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ranjborde محنتدیده؛ آسیبدیده.
-
رنج کش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ranjkeš رنجبر؛ زحمتکش.