کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رفة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رفه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹رف› rafe ۱. رف کوچک؛ طاقچۀ نزدیک سقف.۲. (نجوم) مجموعۀ ستارههای پروین.
-
واژههای همآوا
-
رفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) raft ۱. [مقابلِ آمد] رفتن: هر رفتی آمدی دارد، بلیت رفتوبرگشت.۲. [مقابلِ برگشت] (ورزش) دورِ نخست مسابقات دومرحلهای.۳. (بن ماضیِ رفتن) = رَفتن〈 رفتوآمد:۱. رفتن وآمدن.۲. [مجاز] معاشرت.
-
رفت
فرهنگ فارسی عمید
(بن ماضیِ رُفتن) roft = رُفتن〈 رفتوروب: جاروب کردن و پاک کردن جایی از گردوخاک.