کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رفا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: رفّاء] [قدیمی] raffā رفوگر؛ رفوکننده.
-
رفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رفاء] [قدیمی] refā اتفاق؛ پیوستگی؛ سازگاری.
-
واژههای همآوا
-
رفع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] raf ' ۱. برطرف کردن؛ از بین بردن.۲. (ادبی) در دستور زبان عربی، مرفوع ساختن کلمه؛ ضمه دادن آخر کلمه.۳. (ادبی) در عروض، حذف «مس» از مستفعلن که تفعلن باقی بماند و نقل به فاعلن شود یا حذف «مف» از مفعولات که عولات باقی بماند و بهجای...