کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رشد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رشد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] rašad ۱. به راه راست رفتن؛ از گمراهی درآمدن.۲. پایداری و ایستادگی در راه راست.
-
رشد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] rošd ۱. نمو؛ ترقی؛ بالیدگی.۳. [قدیمی] به راه راست شدن؛ از گمراهی به راه آمدن.۲. [قدیمی] پایداری و ایستادگی در راه راست.
-
جستوجو در متن
-
نامیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: نامیَة، جمع: نوامی] (فلسفه) nāmiye قوهای که موجب رشد و نمو میشود.
-
نمو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: نموّ] no(e)mov[v] رشد کردن؛ بزرگ شدن؛ گوالیدن؛ افزون شدن.
-
گاسترولا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: gastrula] (زیستشناسی) gāstrolā رویان در مرحلهای از رشد که فقط دو لایه سلول دارد.
-
بچه زا
فرهنگ فارسی عمید
(زیستشناسی) baččezā ویژگی جانوری که قبل از تولد در رحم مادر رشد میکند.
-
بالنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bālande نموکننده؛ در حال رشد یا پیشرفت: جامعهٴ بالنده.
-
کرمینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) kermine مرحلهای از رشد حشرات که شکل آنها مانند کرم است؛ لارو.
-
بچه خوره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) baččexore تودهای گوشتی در رحم که از رشد غیرطبیعی تخمک یا مخاط رحم بهوجود میآید.
-
بالیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹بالودن، والیدن› bālidan ۱. نمو کردن؛ رشد کردن؛ بزرگ شدن.۲. تناور گشتن.۳. فخر کردن.
-
جنین شناسی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، فارسی] (پزشکی) janinšenāsi علمی که به تحقیق دربارۀ رشد و نمو جانداران در دوران جنینی میپردازد؛ رویانشناسی؛ آمبریولوژی.
-
عقب مانده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (روانشناسی) 'aqabmānde = 〈 عقبماندۀ ذهنی〈 عقبماندهٴ ذهنی: (روانشناسی) کسی که در مهارتهای ذهنی به رشد لازم نرسیده است.
-
پستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pistān] (زیستشناسی) pestān عضوی از بدن جانوران ماده که روی سینه رشد میکند و غدد شیری در آن قرار دارد.
-
رویا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹رویان› ruyā ۱. روینده.۲. آنچه از زمین میروید، مانند گیاه؛ آنچه رشد و نمو میکند.