کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسیدگی شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تعاهد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'āhod ۱. با هم عهد بستن؛ پیمان بستن؛ همعهد شدن.۲. به کاری یا امری توجه و رسیدگی کردن.
-
نضج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] nozj ۱. [مجاز] پدید آمدن و حرکت به سوی کمال.۲. [قدیمی] پختگی؛ رسیدگی.۳. [قدیمی] پخته شدن گوشت.۴. [قدیمی] رسیدن میوه.
-
تولیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تَولیة] to[w]liyat ۱. عهدهداری امور املاک موقوفه.۲. [قدیمی] عهدهدار شدن.۳. [قدیمی] سرپرستی و رسیدگی امری را به عهدۀ کسی سپردن.
-
آخرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: آخرة، جمع: اواخر] 'āxerat ۱. بازپسین.۲. جهانی که به اعتقاد دینداران مردم پس از زنده شدن به در آنجا وارد میشوند و به اعمال آنها رسیدگی میشود؛ جهان دیگر؛ آن جهان؛ آن سرای.
-
پیشنهاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pišnahād ۱. طرح، نقشه، و آنچه به فکر کسی برسد و برای رسیدگی به نظر شخص دیگر برساند که پس از تصویب و موافقت وی اجرا شود.۲. نامهای که خریدار، فروشنده، پیمانکار، یا داوطلب کاری به کس دیگر یا به مؤسسه یا ادارهای بنویسد و آمادگی و شرایط خود را برا...