کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رسول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: رُسُل] rasul ۱. فرستادهشده از جانب خدا؛ پیغمبر.۲. [قدیمی] کسی که مٲمور رسانیدن پیام از جانب کسی برای دیگری باشد؛ فرستادهشده؛ پیغامبر؛ قاصد؛ پیک.
-
جستوجو در متن
-
رسل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ رسول] rosol = رسول
-
فرستاده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ferestāde ۱. روانهشده.۲. رسول؛ پیغامبر.۳. سفیر؛ فرسته.
-
صاحب غار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] sāhebqār ۱. یار غار.۲. لقب ابوبکر که همراه حضرت رسول به غار رفت.
-
وافد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: وفد و وفود] [قدیمی] vāfed ۱. کسی که برای رساندن پیغام به جایی میرود؛ رسول.۲. واردشونده؛ درآینده.
-
بنی هاشم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] banihāšem فرزندان هاشمبن عبدمناف که از اشراف قریش و پدر عبدالمطلب نیای حضرت رسول بوده.
-
غزوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غزوَة، جمع: غَزَوات، مقابلِ سریه] [قدیمی] qazve جنگ مسلمانان با کافران که حضرت رسول شخصاً همراه سپاهیان بود: غزوۀ بدر، غزوۀ اُحُد، غزوۀ خندق.
-
پنج تن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) panjtan در اسلام، حضرت رسول، علیبن ابیطالب، فاطمۀ زهرا، حسن، و حسین: پنجتن آل عبا.
-
سیدالمرسلین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سَیّدالمرسلین] se(a)yyedolmorsalin سرور فرستادگان؛ از القاب حضرت رسول؛ سیدالابرار؛ سیدالآفاق؛ سیدالانام؛ سیدالانبیا؛ سیدالبشر؛ سیدالناس.
-
رشکناک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) rašknāk ۱. دارای رشک؛ حسود.۲. باغیرت: ◻︎زآنکه واقف بود آن خاتون پاک / از غیوری رسول رشکناک (مولوی: ۸۷۴).
-
شهادتین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: شهادتَین و شهادت، تثنیۀ شهادة] šahādateyn گفتن «اشهد ان لااله الاالله» و «اشهد ان محمداً رسولالله». شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیغمبر اسلام.
-
طه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] tāhā بیستمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۳۵ آیه؛ حکیم؛ کلیم.〈 آل طه: [مجاز] آل رسول.
-
انصار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'ansār ۱. [جمعِ ناصر] = ناصر۲. [جمعِ نصیر] = نصیر۳. گروهی از مردم مدینه که پس از هجرت حضرت رسول از مکه به مدینه به آن حضرت ایمان آوردند و او را یاری کردند.
-
آوازه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹آواز› 'āvāze ۱. صیت؛ شهرت: ◻︎ به نیکی و بدی آوازه در بسیط جهان / سه کس برند رسول و غریب و بازرگان (سعدی: ۷۵۱).۲. بانگ؛ صوت.۳. نغمه.