کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رساله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رساله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی:رسالَة، جمع: رسائل و رسالات] resāle ۱. پایاننامه.۲. کتابی که در آن مرجع تقلید، احکام مذهبی را توضیح میدهد.۳. کتاب؛ کتاب کوچک.۴. [قدیمی] نامه.
-
جستوجو در متن
-
رسایل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: رسائل، جمعِ رِسالَة و رَسالَة] rasāy(')el = رساله
-
مغلغل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moqalqal مکتوب و رسالهای که از شهری به شهر دیگر فرستاده شود.
-
ترسل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tarassol رساله نوشتن؛ نامه نوشتن؛ نامهنگاری.
-
پایان نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pāyānnāme رسالهای که دانشجویان پس از فارغالتحصیلی در موضوعی خاص مربوط به رشتۀ دانشگاهی خود مینویسند.
-
اخوان الصفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: اخوانالصفاء] ‹اخوان صفا› [قدیمی] 'exvānossafā ۱. برادران پاکدل؛ دوستان یکدل.۲. انجمنی از حکما و علمای ایرانی که در اواسط قرن چهارم هجری در بصره و بغداد تشکیل شد و هدف آنان هماهنگ ساختن شرع اسلام با فلسفۀ یونان و ترویج حکمت یونانی ...
-
تز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: thèse] tez ۱. رسالهای که دانشجویان باید در پایان دورۀ تحصیلی خود دربارۀ موضوع خاصی مرتبط به رشتۀ خود بنویسند؛ پایاننامه.۲. ایدهای که اثبات آن نیاز به تحقیق، بررسی، و آزمایش دارد؛ نظریه.۳. (فلسفه) بخش اول در تحلیل دیالکتیک که آنتیت...
-
فصل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] fasl ۱. هریک از چهار قسمت سال شامل سه ماه.۲. [مجاز] دوره؛ برهه؛ مرحله.۳. واحد تقسیمبندی مطالب کتاب، مقاله، رساله، و مانند آن.۴. (ورزش) دورۀ برگزاری مسابقات ورزشی.۵. (اسم مصدر) [مقابلِ وصل] (ادبی) نیاوردن واو عطف بین اجزای کلام.۶. (منطق)...