کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رزق و روزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فراخ روزی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] farāxruzi آنکه رزق و روزی فراوان دارد.
-
گنجشک روزی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] gonješkruzi آنکه رزق و روزی اندک داشته باشد؛ تنگروزی.
-
روزی خوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹روزیخور› [قدیمی] ruzixār آنکه روزی میخورد؛ انسان یا حیوان که بهره و نصیب از رزقوروزی دارد.
-
روزی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به روز، اسم) ‹روزیانه، روزینه› ruzi ۱. رزق و خوراک هرروزه؛ غذای روزانه؛ توشه.۲. [قدیمی، مجاز] نصیب؛ قسمت.
-
روزی ده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ruzideh ۱. آنکه به همۀ جانداران رزقوروزی میدهد؛ رازق؛ رزاق؛ روزیدهنده.۲. از نامها و صفات خدایتعالی.
-
حرام روزی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] harāmruzi ۱. کسی که با مال حرام امرار معاش میکند و رزقوروزی خود را از راه ناروا بهدست میآورد.۲. [مجاز] فقیر؛ نیازمند.