کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رخت خواب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چوب رخت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) čubraxt = چوبرختی
-
رخت شو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹رختشوی› raxtšu شویندۀ رخت؛ مرد یا زنی که پیشهاش شستن رختهای چرک است؛ گازری.
-
رخت شوی خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] raxtšuyxāne محلی مخصوص برای شستن لباس؛ گازرخانه؛ گازرگاه.
-
واژههای همآوا
-
رختخواب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) raxtexāb رختخواب؛ لحاف و تشک؛ بستر.
-
جستوجو در متن
-
جامه خواب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] jāmexāb بستر؛ رختخواب.
-
خوابگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xābgāh ۱. جای خوابیدن.۲. اتاق خواب.۳. [قدیمی] تختخواب؛ رختخواب.