کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ربح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ربح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] rebh ۱. نزول؛ بهره.۲. [قدیمی] نفع؛ سود.〈 ربح قانونی: بهرهای که از نرخ قانونی تجاوز نکند.〈 ربح مرکب: هرگاه بهره در آخر مدت معین داده نشود آن را بر اصل سرمایه میافزایند و مجموع را از آغاز مدت جدید سرمایه قرار میدهند.
-
جستوجو در متن
-
ارباح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ رِبح] [قدیمی] 'arbāh = ربح
-
قرض الحسنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قَرضالحسنَة] qarzolhasane وام نیکو؛ وام بدون ربح.
-
جیزگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] jizgar کسی که در قمارخانه برای نفع شخصی با ربح زیاد به دیگران پول قرض میداد.
-
مرابحه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مرابَحَة] morābehe ۱. معاملۀ پولی کردن با گرفتن سود؛ ربح گرفتن.۲. [قدیمی] سود دادن.
-
وخش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] vaxš ۱. آغاز؛ ابتدا.۲. نمو؛ بالیدگی.۳. ربح و نزول پول.
-
نزول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] nozul ۱. [مقابلِ صعود] فرود آمدن؛ پایین آمدن.۲. نازل شدن (قرآن).۳. کم شدن؛ تنزّل.۴. (اسم) [عامیانه، مجاز] ربح و سود پول؛ ربا.