کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رایزنی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مشاوره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مشاوَرَة] mošāvere ۱. با هم مشورت کردن؛ کنکاش کردن.۲. رایزنی.
-
اسستشاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استشارَة] ‹استشارت› 'estešāre مشورت کردن با کسی و نظر او را خواستن؛ رایزنی؛ همفکری.
-
سگالش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] segāleš ۱. چارهجویی؛ مشورت؛ رایزنی.۲. اندیشه کردن.
-
مؤامره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مؤامَرَة] [قدیمی] mo'āmere ۱. مشورت کردن.۲. رایزنی.۳. (اسم) نوشتهای که سلاطین یا حکام دولتی به نام مٲمورینی که وجوهی از اموال دولتی را به نام خود ضبط کرده بودند صادر میکردند و به موجب آن رد آن اموال را از ایشان میخواستند.