کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راهبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
راهبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹رهبان، راهوان› [قدیمی] rāhbān نگهدارندۀ راه؛ نگهبان راه.
-
جستوجو در متن
-
دیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: دَیر، جمع: اَدیار] deyr جایی که راهبان در آن اقامت کنند و به گوشهگیری و عبادت بپردازند؛ صومعه.〈 دیر مغان: [قدیمی]۱. آتشکده؛ عبادتگاه زردشتیان.۲. (تصوف) مجلس عرفا و اولیا.